قاب زیبای پنجره اگر به خانه ی من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه ی خوشبختی بنگرم...
| ||
|
درد تاریکیست درد خواستن سر نهادن بر سیه دل سینهها در نوازش، نیش ماران یافتن زر نهادن در کف طرارها آه، ای با جان من آمیخته
ای مرا از گور من انگیخته چون ستاره، با دو بال زرنشان از تو تنهاییم خاموشی گرفت جوی خشک سینهام را آب، تو بستر رگهام را سیلاب، تو در جهانی اینچنین سرد و سیاه ای به زیر پوستم پنهان شده گیسویم را از نوازش سوخته آه، ای بیگانه با پیراهنم آشنای سبزه زاران تنم آه، ای روشن طلوع بیغروب آفتاب سرزمینهای جنوب آه، آه ای از سحر شادابتر
عشق دیگر نیست این، این خیرگیست چلچراغی در سکوت و تیرگیست عشق چون در سینهام بیدار شد این دگر من نیستم، من نیستم
ای لبانم بوسهگاه بوسهات خیره چشمانم به راه بوسهات ای تشنجهای لذت درتنم این دل تنگ من و این دود عود؟ در شبستان، زخمههای چنگ و رود؟ ای نگاهت لای لای سِحربار
گاهوار کودکان بیقرار ای مرا باشور شعر آمیخته اینهمه آتش به شعرم ریخته
نظرات شما عزیزان: [ شنبه 29 فروردين 1394برچسب:فروغ فرخزاد, ] [ 13:19 ] [ Emily&fa ]
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |